"سام" ماشین را مقابل خانه ترانه اینا پارک می‌کنم. بابا با اخم‌های درهم کنارم نشسته است و قصد پیاده شدن ندارد. نگاهش می‌کنم و منتظر می‌شوم تا اول او در را باز کند و بعد من پشت سرش از ماشین پیاده شوم. بابا عصبی رو به روش رو نگاه می کند و مامان هم بی شباهت به بابا نیست. تنها کسی که لبخند از روی لبش محو نمی‌شود شخصِ ساراست. حتی من هم ته دلم استرسی نشسته است که اجازه نمی‌دهد شاد باشم و بخندم. نگاهی به مامان می‌کنم و می‌گویم: -پیاده نمی‌شید؟ بابا سری تکان می‌دهدپیاده ,می‌کنم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خرید کتاب|کتاب رایا alenarbuabe5 Log طریقت من وبلاگ میترا Download دارو شناسی ، بیماریها و کمک های اولیه در تیرخوردگی ،تصادفات ، .شکستگی ها خرچنگ دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. وبگاه حقوقی دکتر سید محمد آذین