(آوا) با دیدن سام روی یکی از صندلی ها به قدمهایم سرعت میدهم. جعبهای که در دست دارم را جلوتر از اینکه به سام برسم، به سمتش میگیرم و بلند میگویم: -خدمت شمـــا! سام با شنیدن صدایم سریع نگاهم میکند. -سلام! بی مکث کنارش روی صندلی مینشینم و میگویم: -سلام علیکم! قابل نداره! جعبه را میگیرد: -این چه کاریه؟ -کاری خاصی نیست، به اینکار میگن هدیه دادن! لبخندی میزند: -تو خودت کادویی! میخندم و دست میزنم: -این دیگه چی بود آوردم؟ گندشو درآوردم! سام یکباره منبع
درباره این سایت