"سام" ماشین را مقابل خانه ترانه اینا پارک می‌کنم. بابا با اخم‌های درهم کنارم نشسته است و قصد پیاده شدن ندارد. نگاهش می‌کنم و منتظر می‌شوم تا اول او در را باز کند و بعد من پشت سرش از ماشین پیاده شوم. بابا عصبی رو به روش رو نگاه می کند و مامان هم بی شباهت به بابا نیست. تنها کسی که لبخند از روی لبش محو نمی‌شود شخصِ ساراست. حتی من هم ته دلم استرسی نشسته است که اجازه نمی‌دهد شاد باشم و بخندم. نگاهی به مامان می‌کنم و می‌گویم: -پیاده نمی‌شید؟ بابا سری تکان می‌دهد
(آوا) با دیدن سام روی یکی از صندلی ها به قدم‌هایم سرعت می‌دهم. جعبه‌ای که در دست دارم را جلوتر از اینکه به سام برسم، به سمتش می‌گیرم و بلند می‌گویم: -خدمت شمـــا! سام با شنیدن صدایم سریع نگاهم می‌کند. -سلام! بی مکث کنارش روی صندلی می‌نشینم و می‌گویم: -سلام علیکم! قابل نداره! جعبه را می‌گیرد: -این چه کاریه؟ -کاری خاصی نیست، به این‌کار میگن هدیه دادن! لبخندی می‌زند: -تو خودت کادویی! می‌خندم و دست می‌زنم: -این دیگه چی بود آوردم؟ گندشو درآوردم! سام یک‌باره
نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت؟ شاید باید آروم باشم و تو خودم همه چی رو حل کنم؛ سعی کنم که آرامشم رو حفظ کنم! من توی عمرم آدمی نبودم که بخوام سکوت کنم، بیشتر همه حس های درونم رو نشون دادم و اینکه الان بخوام تظاهر کنم که چیزی نشده و من یه آدم معمولیم شدیدا سخته! شاید اگه همه چی آسون و ساده تموم میشد انقدر غصه نمیخوردم و انقدر زجر نمیکشیدم. اما در هرحال این چیزی رو عوض نمیکنه؛ فعلا منم و یه دنیا حرف که نمیدونم از کجا شروع کنم و چی بگم که بتونه آتش خشمم
خخخ «هانی» مامان نگاهی به اتاق من و پرهام میکند، پرهام عجولانه میگوید: -تخت قبلی من رو اوکی کردیم گفتیم شاید سخت باشه روی زمین بخوابید! مامان لبخندی میزند: -دستت درد نکنه. هانا کنارم ایستاده و زیر لب میگوید: -تخت پرهام رو میدم به مامان شاید این خوشمزه بودنش در مامان حلول کنه! سقلمه ای به او میزنم و بابا میگوید: -خب من و هانی هم تو اتاق نشیمن میخوابیم. بعد رو به من میپرسد: -مبلت که تخت خواب نمیشه؟ سری تکان میدهم: -نه متاسفانه.

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آهنگین روش ساخت طرح جابربن حیان یک جا برای ناگفته ها پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان کلینیک جدید دندانپزشکی تهران هواداران مهران مديرى سرمایه گذاری sobhan دانلود نوحه و مداحی شهریور 1398